هو العشق....
یا حضرت عشق
یکی از همین روز ها
از مشرق سرزمین مقدس اشراق
بر قلب غریبم تابیدی......
و ندایت را چه رسا احساس کردم:
«یادم تورا فراموش!!!»
ومن....
فهمیدم.....
که باز هم «باختم!»......
__یاد قدیم ترها به خیر ...آن روز ها هرکس که فراموش می کرد بازی کودکانه مان را می باخت و این روزها هرکس که فراموش می کند بازی زندگی را می برد __

+ نوشته شده در دوشنبه دهم تیر ۱۳۸۷ ساعت 15:16 توسط آزاده
|