کاش با بزرگ شدنم

خوبی هایم

مثل ممنوعه هایم

بزرگ می شدند.....

*

 

حذف شد
....

 

*

خسته ام از این دل

که در آن همه چیز هست

جز لیاقت....

 

 

خواستم بنویسم: من یک سال بزرگ تر شدم و اینجا برای دومین بار می نویسمش تا دردش کم شود...

و بگویم از دوستان مهربان و همراهم خواهشی دارم که کوچک نیست اما رفاقت کنند و خوبی ها و بدی های مرا برایم بنویسند-به این میگن کادوی زورکی - لبخند-

 


بعدا نوشت:


راستی

در میان این همه اگر

تو چقدر

بایدی!


"قیصر"




/**/